فیک (روز فن ساین) پارت۳

جیا ویو:
و تا خونه دویدم رفتم توی اتاق و تاساعت۳ گریه کردم که نمیدونم که چشام کی گرم شد و خوابم برد.

ا.ت ویو:
ساعت ۱۲ اومدم خونه و به اونوقت که رئیس گفت من ا.ت رو دوست دارم فکر کردم رفتم توی اتاق لباس راحتیم رو پوشیدم و رفتم پایین پیش آجوما
آجوما : سلام دخترم
ا.ت سلام آجوما ناهار چی داریم میخوام بخورم برم یکم بخوابم ساعت ۳ بیدارم کن میخوام ساعت ۴ برم فن ساین
آجوما : ناهار دوبکوکی و نودل جاجامیونگ داریم غذای مورد علاقت دخترم
ا.ت : مرسی آجوما
آجوما: خواهش میکنم دخترم بیا پشین برات بیارم
ا.ت ویو:
آجوما غذا رو اورد و خوردم رفتم بالا و خوابیدم (پرش زمانی ساعت ۳)
آجوما : دخترم پاشو ساعت ۳ هست
ا‌.ت : آجوما بزار پیشتر بخوابم
آجوما: دخترم میخوای بری فن ساین پیش بی تی اس بلند شو داره دیر میشه
ا.ت ویو:
وقتی آجوما گفت میخوام برم فن ساین پیش بی تی اس خواب از سرم پرید و بلند شدم پاشدم رفتم سرویس بهداشتی کارای لازم رو انجام دادم اومدم بیرون .

لایک: ۱۶
کامنت :۱۰
فالو:۲
ممنون که حمایت می کنید💜
اینم پارت طولانی 💜
دیدگاه ها (۱۰)

عکس های فیک(روز فن ساین)

فیک (روز فن ساین) پارت۴

عکس های فیک(روز فن ساین)

فیک(روز فن ساین) پارت ۲

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

پارت 6 که.... قلب دو تاشون تند میزد که چند ثانیه همینجوری ...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط